ايستاده مردن بهتر از زانو زده زيستن است . (آلبرت کامو)

بیزارم از شاعران،چه کهنه چه نو.اینان همه در چشم من تنک مایگان اند و دریاهای کم ژرفا.اندیشه شان نه چندان که باید به ژرفا فرو رفته است.ازاین رو احساس شان در ژرفنا غوطه نزده است.

وه که میان زمین و آسمان چه چیزهاست که تنها شاعران به خواب دیده اند و بس!

واز همه بالاتر،بر فراز آسمان ها:زیرا خدایان همه مجازهای شاعرانه اند و ترفندهای شاعرانه!همانا که این مجازها همیشه ما را بر میکشند درست تا به اقلیم ابرها تابر آن عروسکان پوشالی رنگارنگ خود را نشانیم و آن ها را خدایان و ابر انسان نام دهیم.و آنان برای نشستن بر این کرسی ها چندان که باید سبک اند،این خدایان و ابرانسانان همه!

وه که چه بیزارم ازاین کمبودیان همه که وجودشان را البته می باید رویدادی بزرگ شمرد!

وه که چه بیزارم از شاعران!!!

چنین گفت زرتشت(نیچه)

+ تاريخ یکشنبه پانزدهم فروردین ۱۳۸۹ساعت 12:30 نويسنده علی |